قدرت کلاغها در تشخیص چهره انسان/ علاقه به اشیای براق واقعیت یا افسانه؟
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۸۰۹۲۷
آفتابنیوز :
کلاغ پرندهای است که به راسته گنجشکسانان تعلق دارد. با وجود انجام نشدن تحقیقات آماری درباره پرندگان شهرهایی مانند تهران و نبود آمار دقیقی از جمعیت گونههای مختلف پرندگان، اما افزایش گونههای پرندگان طی ۱۰ سال اخیر در شهرهایی مانند تهران قابل چشم پوشی نیست. فقدان دشمن طبیعی در شهر میتواند از مهمترین دلایل این وضعیت باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کلاغها همهچیز خوار هستند. در شرایط کلی وقتی پرندگان نتوانند در طبیعت غذای مورد نیاز خود را تأمین کنند، ضعیف میشوند و از بین میروند، ولی در پارکها کلاغهای پیری را میبینیم که نمیتوانند پرواز کنند و راه میروند، ولی کماکان زنده هستند، چون یا مردم به آنها غذا میدهند و یا کلاغها به زبالهها و پسماندهای غذایی دسترسی دارند و این اتفاقی است که باعث افزایش جمعیت کلاغهای پیر در تهران و تمام شهرهای بزرگ میشود.
تغییر در جمعیت جانداران میتواند تبعاتی را برای محیط زیست به دنبال داشته باشد. وقتی تعداد کلاغها و جانوران دیگر زیاد میشوند، تعادل اکولوژیک به هم میخورد و بر زندگی دیگر جانداران هم تاثیر میگذارد. در صورت افزایش قیمت کلاغها، آنها میتوانند به جایگاههای لانهگزینی سایر پرندگان تعرض کنند و یا رقیب تغذیه آنان شوند.
یکی دیگر از ویژگیهای کلاغها این است که آنها مدت طولانی با والدینشان زندگی میکنند. کلاغهای جوان میتوانند به والدینشان برای بزرگ کردن جوجه کلاغها کمک کنند. اغلب دارای پیوندهای محکم خانوادگی هستند. هم جنس نر و هم جنس ماده برای ساخت لانه و بزرگ کردن جوجهها مشارکت میکنند. یکی دیگر از ویژگیهای کلاغها برگزاری مراسم خاکسپاری برای همنوعانشان است.
کلاغها قدرت تشخیص چهره دارند میتوانند چهره انسانها را به یاد بیاورند. کلاغها به موجوداتی که با آنها دوستی کند، هدیه میدهند. در افسانهها گفته میشود که آنها سارقان اجناس براق هستند؛ موضوعی که ثابت نشده است.
کلاغها موجوداتی با زندگی اجتماعی هستند. وقتی جوجه کلاغی از درخت به پایین میافتد، کلاغها به علت اجتماعی بودن با قارقار و سر و صدا همدیگر را مطلع میکنند تا با کمک هم مشکل را حل کنند بنابراین نباید به آن محل نزدیک شویم. آنها همچنین برای مراقبت از قلمروشان با هم متحد میشوند و در پروازهای گروهی و تهاجمی و گاهی با ایجاد سرو صدا حیواناتی که مهاجم یا شکارچی هستند را تعقیب میکنند و آنها را فراری میدهند.
کلاغها در بین پرندگان بالاترین رده هوشمندی را دارند. علت اصلی حمله کلاغ به انسان از بین رفتن زیستگاههایشان و دفاع از همنوع خود است. در نتیجه دفاع از همنوع و نجات دادن او از هوشمندی آنها سرچشمه میگیرد. به عنوان نمونه اگر انسانها، کلاغ مریض یا زخمی را در دست بگیرند، لاشه کلاغی در مسیر حرکتی آنها باشد یا جوجه کلاغی فاقد توان پرواز در اطراف آنها باشد، خوی وحشیگری پیدا میکنند و با حمله به انسان و نوک زدن به سرش باعث آسیب به او میشوند.
زیستگاههای طبیعی کلاغها در شهرها یعنی باغها، خانههای ویلایی و پارکهای قدیمی و بزرگ که دارای درختان بلند و کهن بودهاند یا از بین رفته یا درختانشان را قطع کردهاند. به همین دلیل کلاغها در مناطق عمومی شهر لانهسازی میکنند که جای مناسبی برای آنها نیست. با لانهسازی در اماکن پر رفت و آمد، احتمال دیده شدن جوجه کلاغ، کلاغ زخمی و لاشهشان در این اماکن وجود دارد بنابراین تلاقی بین کلاغ و انسان در حال تشدید است البته کلاغ از ابتدا خوی مهاجم نداشته است و هنوز هم ندارد. موجود بسیار باهوشی است و با نزدیک شدن انسان به او بهسرعت فرار میکند مگر در برخی پارکها که عادت دریافت غذا از انسان را پیدا کرده است البته در این مورد نیز اجازه نزدیک شدن بسیار را نمیدهد و ترجیح بر حفظ فاصله امن خود دارد چراکه خود را در مقابل انسان آسیبپذیر میداند.
آموزشهای شهروندی، راهکار کاهش تعارض انسانها و کلاغهاست تا آگاهی آنها نسبت به این موضوع بالا رود. به عنوان نمونه اگر با لاشه کلاغ روبهرو شدیم به مسئولان پارک یا شهرداریها خبر دهیم. در صورت مواجهه با کلاغ زخمی به فردی کاربلد با پوشش مناسب خبر دهیم تا به آن رسیدگی کند. اگر با جوجه کلاغی که بر زمین افتاده روبهرو شدیم، اصلا به آن نزدیک نشویم.
منبع: خبرگزاری ایسنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: کلاغ حیات وحش کلاغ ها کلاغ ها جوجه کلاغ شهر ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۸۰۹۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مادر شاه چگونه رحیم علی خرم را به ثروت افسانهای رساند؟
همشهری آنلاین: رحیمعلی خرم مقاطعهکار معروف زمان پهلوی و صاحب کاباره جزیره (پارک ارم کنونی) در آن زمان، روزگاری یک کارگر ساده آسفالتکار بوده که بواسطه آشنایی اتفاقی با مادر شاه به یک سرمایهدار بزرگ تبدیل شد. رحیمعلی فرزند بیکعلی حدود سال 1300 در روستای کوهپایه زبیر از توابع ساوه متولد شد. او در جوانی با هدف یافتن شغل و کسب درآمد راهی تهران شد و به لطف جثهای قوی و نیرومند در یک پروژه آسفالتکاری در پایتخت به عنوان کارگر ساده مشغول به کار شد. از قضا این گروه آسفالتکار یکی از روزها برای ترمیم معابر کاخ سلطنتی به سعدآباد رفتند و همان جا نقطه آغاز ارتباط خرم با دربار پهلوی بود چرا که مادر شاه در محوطه کاخ وی را دید و همان روز او را به حضور خود فراخواند. گفته میشود علت راهیابی خرم به دربار، روابط غیر عادی او با ملکه مادر بوده است. به این ترتیب آشنایی رحیمعلی خرم با مادر شاه نقطه آغاز ترقی او بود و از این زمان، این شخص به حکم ارتباط و وابستگی به مادر شاه، وارد چرخه فاسد حاکمیت پهلوی شد و به سرعت با برادران شاه وارد روابط اقتصادی شد. او با محمودرضا پهلوی و حمیدرضا پهلوی رابطه نزدیکی داشت و حتی قرار بود پسر خرم با دختر حمیدرضا ازدواج کند. داستان آشنایی رحیم علی خرم با مادر شاه در کتاب «من و فرح پهلوی»، نوشته اسکندر دلدم با جزئیات بیشتری آمده است. نویسنده این کتاب، اسکندر دلدم از افراد مورد وثوق دربار پهلوی و از نزدیکان دولتمردان این رژیم بوده است. او به دلیل شغل خبرنگاریاش، ارتباطات وسیعی با دربار و مقامهای تراز اول کشور داشته است. دلدم در خاطراتش در کتاب«من و فرح پهلوی» آورده است: مادر شاه، اکثر شبها در کاخ اختصاصی خود مجلس بزم به راه میانداخت و با آن سن زیاد به سه چیز علاقه داشت. یکی مصاحبت با مردان قوی هیکل و عظیمالجثه که آخرین آن، رحیمعلی خرم، مقاطعه کار معروف و صاحب کاباره جزیره (پارک ارم کنونی) بود. دوم به «سگ» علاقه مفرطی داشت و همیشه در اطراف او، حتی روی پاها و در بغلش چندین سگ از نژادهای مختلف دیده میشد. سومین سرگرمی مادر شاه، برپایی مجالس طرب بود. پای ثابت مجالس بزم و طرب ملکه مادر، خواننده کهن سال و قدیمی «ملوک ضرابی» بود که چندین مدال درجه اول همایون (مدالی که معمولا به فرماندهان عالی رتبه ارتش و رجال درجه اول سیاسی داده می شد) از شاه و مادرش گرفته بود! مادر شاه یک شوهر رسمی به نام آقای ملک پور داشت. من ملک پور را از نزدیک میشناختم. ملک پور علاوه بر کارها و مشاغلی که داشت، در کار خرید و فروش اتومبیل دست دوم نیز فعالیت می کرد و پاتوق او، نمایشگاه مرحوم شعبان رحیمی پور در ضلع جنوبی میدان فردوسی بود. بسیاری از رجال و امرای ارتش چون سپهبد کمال و سپهبد وشمگیر هم بعداز ظهرها در این نمایشگاه فعالیت اقتصادی داشتند. ماجرای آشنایی ملکه مادر با رحیمعلی خرم نیز بسیار خواندنی و جالب است. رحیمعلی خرم،کارگر ساده (آسفالت کار) بود و هیکل درشت و نخراشیدهای داشت. یک روز که خیابانهای کاخ سعدآباد را تجدید آسفالت میکردند، رحیمعلی خرم پس از کار زیاد و بعد از صرف ناهار مشغول چرت زدن و استراحت زیر یکی از درختهای محوطه کاخ سعدآباد بوده که از قضای روزگار، شاهین بخت و اقبال در اطراف هیکل نتراشیده و نخراشیده او به پرواز در میآید و مادر شاه که همراه با ندیمهاش از آن محل عبور میکرده و چشمش به هیکل غیرعادی کارگری که در آن آفتاب نیمروز به حالت طاق باز(!) خوابیده و دستمالش را هم روی صورتش کشیده بود، میافتد و بلافاصله میگوید این مرتیکه پدرسوخته را به کاخ اختصاصی بیاورید تا ببینم به چه جرئتی به این وضع فجیع(!) در ملأ مادرشاه خوابیده است! فورا رحیمعلی را بلند میکنند و به حضور والده مکرمه شاهنشاه میبرند و از همین لحظه، زندگی رحیمعلی دگرگون و کارگر آسفالت کار مبدل به بزرگترین مقاطعهکار آسفالت کار دستگاهها و ادارات دولتی میشود. خرم پس از این دیدار، مورد توجه مادر شاه قرار گرفته و به زودی صاحب مکنت و ثروت فوقالعادهای میشود. رحیمعلی خرم بعدها، محل کارگاه آسفالتپزی خود در جاده کرج را تبدیل به کاباره جزیره کرد و زمینهای اطراف آن را صاحب شد و پارک خرم (پارک ارم فعلی) را تاسیس کرد. خرم به وسیله ایادی خود در این پارک، زنان و دختران جوان و حتی زنان شوهرداری را که همراه با شوهر و فرزندان خود به این محل آمده بودند، میربود و در محل مخصوصی که در پارک برای خود ساخته بود، مورد تجاوز قرار میداد.
رحیمعلی خرم که در آغاز به عنوان مقاطعهکار آسفالت به ثروتاندوزی میپرداخت، کمی بعد با رانتخواری توانست اغلب قراردادهای پیمانکاری را به نام خود منعقد کند. حسین فردوست رئیس دفتر اطلاعات شاهنشاهی و دوست نزدیک شاه در این باره در کتاب«ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» مینویسد: «یک نمونه کوچک در مقایسه با سایر فعالیتها در سطح کشور عبارت بود از آسفالت خیابانهای تهران. شهرداری چندین سال متوالی با یک مقاطعهکار [که نام او رحیمعلی خرم بود] قرارداد بست که در طول یک سال در قبال فلان مقدار وجه (رقم به درستی خاطرم نیست ولی آنقدر بود که مقاطعهکار توانست برای هر سال 200 میلیون تومان به مقامات شهرداری رشوه دهد) مسئولیت آسفالت خیابانهای تهران را عهدهدار گردد. مقاطعهکار فوق، خیابانها را لکهگیری میکرد و در برخی خیابانها یک ورقه نازک چند سانتی آسفالت میریخت. در فصل زمستان به علت یخبندان، این آسفالتها درمیآمد و چالههایی در خیابانها ایجاد میکرد که رانندگی در خیابانهای تهران مسئله شده بود و زیانهای فراوانی به خودروها و به خصوص فنرهای خودرو وارد میکرد. این کار چند سال متوالی ادامه یافت و وضع را به محمدرضا گزارش دادم. محمودرضا برادر محمدرضا با این مقاطعهکار به طور صوری شریک بود و درصدی دریافت میداشت. نتیجه گزارش من فقط این شد که سال بعد با آن مقاطعهکار قراردادی بسته نشد ولی نه به سوءاستفاده در شهرداری کاری داشتند و نه به مقاطعهکار ایرادی وارد شد.»
رحیمعلی خرم با اشرف پهلوی هم رابطه خوبی داشت. ابوالحسن عمیدی نوری، روزنامهنگار و نویسنده، نماینده مجلس شورای ملی و از کارگزاران رژیم پهلوی، در کتاب«یادداشتهای یک روزنامهنگار» در اینباره مینویسد: «یک روز که والاحضرت اشرف میخواست به اروپا برود خرم بیش از یکصد هزار دلار... از تمام صرافیهای تهران خرید و جمع کرد یعنی هشت میلیون ریال آن روز خرج کرد. آن اسکناسها را در بسته مخصوصی پیچید و به فرودگاه رفت و دست والاحضرت را ماچ کرد و آن بسته را تقدیم نمود.» در سال 1341 و در دوران نخستوزیری علی امینی، خرم به اتهام یک کلاهبرداری کلان به مبلغ 23 میلیون تومان تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی بازداشت شد. جالب این که در زندان نیز فسادهای خرم ادامه داشت. عمیدی نوری در کتاب«یادداشتهای یک روزنامهنگار» به این نکته هم اشاره میکند و مینویسد: «در مدتی که خرم در زندان بود شبها به خارج از توقیفگاه خود میرفت و مشغول کسب بود. روزها هم توقیفگاه او در حقیقت محل کار او شده بود. خدا میداند در همان محل توقیفگاه او متجاوز از 40 میلیون تومان قرارداد مقاطعهکاری آسفالت با او بسته شد.» اما سرانجام با وساطت دربار و به ویژه ملکه مادر و برادران شاه از این اتهام فارغ شد. عمیدی نوری درباره حمایتهای خاندان سلطنتی از خرم هم مینویسد: «وقتی پرونده آسفالت تهران در دیوان کیفر به شدت تحت رسیدگی بود، بازپرس دستور توقیف خرم و دفاتر او را داده بود، اما دربار برای فرار او دست و پا میزد زیرا بعضی از شاهپورها و اشرف در کارهای او شرکت داشتند.» به این ترتیب رحیمعلی خرم با اتکا به پشتوانهای قوی همچنان میتازید. او در طول حکومت پهلوی با حمایتهای آشکار و پنهان خاندان پهلوی به ثروت افسانهای دست یافته بود که او را در دریف افراد با نفوذ در بسیاری از معادلات اقتصادی کشور قرار میداد و خرم از حیف و میل و پایمال کردن بیت المال ابایی نداشت. سرانجام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شعبه سوم دادگاه انقلاب رحیمعلی خرم را نمونه بارز مفسد فی الارض شناخت و به حکم این دادگاه خرم در سحرگاه 19 اردیبهشت 1358 به جوخه اعدام سپرده شد.
کد خبر 848155 منبع: همشهری آنلاین برچسبها تاریخ - اسناد پهلوی خبر ویژه کتاب - تاریخ تاریخ انقلاب اسلامی ایران تاریخ عمومی ایران فساد